رقص استثناطلبی با ساز انفعال

احضار و سپس استعفای نجفی، شهردار تهران و عدم بازگشت کاوه مدنی، معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط زیست از خارج از کشور را می‌توان تراژدی توسعه در ایران نامید. این اتفاقات را می‌توان در بستر مختصات سیاسی، وضعیت کشور، مطالبات ملی، به عنوان شواهدی بر دشوار بودن راه توسعه و اصلاح در ایران امروز ارزیابی کرد. این دشواربودگی، اما هرگز به معنای امتناع توسعه و اصلاح نیست که صد البته می‌تواند به شناخت بیشتر توسعه‌گرایان و اصلاح‌جویان از واقعیات سیاسی کمک کرده و در انتخاب مسیر درست، یاری‌گر بازیگران سیاست امید، اصلاح و توسعه باشد. اصلاح‌طلبی ایرانی پس از یک دهه حاکمیت یکپارچه اصولگرایان و معطوف به بطن و متن، ساختار سیاسی، اوضاع جهانی و زمینه و زمانه سیاست، ائتلافی گسترده با سایر بهبودخواهان شکل داده و به قول سعید حجاریان، از دموکراتیزاسیون (دموکراسی‌سازی) به سمت نرمالیزاسیون (روالمندسازی) کوتاه آمد. ایشان عبور از برخی نابسامانی‌های تحمیلی بر کشور در دهه هشتاد در حوزه‌های سیاست خارجی، محیط زیست، اقتصاد و... را به عنوان پروژه خود تعریف کردند. عمق بحران‌ها و پیشروی نابسامانی‌ها در بیشتر حوزه‌ها از یک سو و ذائقه و اشتهای اصولگرایان (بخوانید استثناطلبان) برای زیست در وضعیت استثنایی، به حدی بوده است که با وجود کوتاه آمدن و اغماض مصلحت اندیشانه اصلاح‌طلبان به نفع نرمال‌سازی، پس از پنج سال و اخذ حمایت همه‌جانبه ملت در دو دوره متوالی ریاست جمهوری، انتخابات مجلس و شوراهای اسلامی (با وجود شرایطی مضیق و تخریب‌های گسترده استثناطلبان)، کشور و مردم همچنان در وضعیت نامناسب در حوزه‌های مختلف قرار دارند. مخفی نماند که دولت اعتدالی به عنوان متولی روالمندسازی، از درون به شدت به عارضه انفعال دچار شده و در برخی موارد، از نرمالیزاسیون به انفعال گرویده است. عبور از وضعیت استثنایی به وضعیت نرمال مقدماتی اساسی را طلب می‌کند. جلب حمایت ملت، اتحاد و انسجام ملی، تقویت مناسبات سیاسی، ایجاد اجماع ملی حول مصالح ملی و... برخی از این مقدمات هستند. ملت ایران در انتخابات متعدد حمایت خود از رویکرد روالمند‌ساز را با هوشمندی و قاطعیت نشان داده است. دولت اعتدالی در حوزه سیاست خارجی، با به‌کارگیری تیمی از دیپلمات‌های کاردان و آگاه به مسائل بین‌المللی، تا حدودی وضعیت خطرناک تحریم و انزوا را به سمت شرایط نرمال سوق داد...
ادامه صفحه 16